English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7062 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
chevy U فریاد هنگام شکار
finds U یافتن بوی شکار
find U یافتن بوی شکار
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
To breathe ones last . U نفس آخررا کشیدن (هنگام مرگ )
recessional hymn U سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
twanging U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
to bark U پارس کردن
Our dog braks at strangers . U سگ ما به غریبه ها پارس می کند
Whay keep a dog and bark yourself?. <proverb> U چرا سگ نگه داشته اى و خود پارس مى کنى؟.
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
hunt U شکار
quarries U شکار
predatin U شکار
quarry U شکار
quarrying U شکار
ravin U شکار
gamey U پر از شکار
hunts U شکار
hunted U شکار
game U شکار
prey U شکار
hank U شکار
gameless U بی شکار
chased U شکار
chevy U شکار
hunting U شکار
venery U شکار
chases U شکار
chase U شکار
chace U شکار
chasing U شکار
hanks U شکار
hunted U شکار کردن
hunts U شکار کردن
falconry U شکار با شاهین
shanking U شکار کوسه
hunt U شکار کردن
shotgunner U شکار با تفنگ
predatory habit U خوی شکار
predation U شکار کردن
to go a hunting U شکار رفتن
poniter U نوعی سگ شکار ی
fair game U شکار مجاز
fair game U شکار قانونی
whaling U شکار نهنگ
game U سرگرمی شکار
hunters U اسب شکار
quarries U لاشه شکار
quarries U شکار موردنظر
quarry U لاشه شکار
quarry U شکار موردنظر
victim U دستخوش شکار
quarrying U لاشه شکار
quarrying U شکار موردنظر
victims U دستخوش شکار
ducking U شکار مرغابی
area drive U شکار دواندن
hanks U طعمه شکار
huntsmen U شکار باز
fowling U شکار پرنده
huntsman U شکار باز
blood sport U کشتن شکار
blood sports U کشتن شکار
hunting district U شکار گاه
hunting ground U شکار گاه
shooting U شکار باتفنگ
king hunt U شاه شکار
hunter U اسب شکار
gamy U پراز شکار
game law U قانون شکار
shootings U شکار باتفنگ
game keep U پاسبان شکار
gunning U شکار با تفنگ
hank U طعمه شکار
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
deer stalking U شکار اهو و گوزن
game U شکار گرفته شده
outfitter U فروشنده لوازم شکار
prowled U درپی شکار گشتن
prowling U درپی شکار گشتن
predatorial U تغذیه کننده از شکار
prowls U درپی شکار گشتن
rabbit U شکار خرگوش کردن
prowl U درپی شکار گشتن
big game U شکار حیوانات بزرگ
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
foxhunt U شکار روباه باتازی
predatory U تغذیه کننده از شکار
hog dress U بریدن گلوی شکار
stool U گروه فریبنده شکار
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
outfitters U فروشنده لوازم شکار
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
rabbits U شکار خرگوش کردن
ravens U شکار طعمه شکاری
check U و شدن بوی شکار
checked U و شدن بوی شکار
checks U و شدن بوی شکار
raven U شکار طعمه شکاری
snipes U پاشله شکار کردن
cub hunting U شکار بچه روباه
sniped U پاشله شکار کردن
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
bow hunting U شکار با تیر و کمان
sniping U پاشله شکار کردن
predator U تغذیه کننده از شکار
raptatorial U لازم برای شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
snipe U پاشله شکار کردن
poach U دزدکی شکار کردن
poached U دزدکی شکار کردن
poaches U دزدکی شکار کردن
raptatory U لازم برای شکار
shoots U هدف گرفتن شکار
bag U شکار کردن با تیر
bags U شکار کردن با تیر
shoot U هدف گرفتن شکار
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
turtle U لاک پشت شکار کردن
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
turtles U لاک پشت شکار کردن
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
master of U سرپرست گروه شکار روباه
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
safari U سفر برای شکار بزرگ
safaris U سفر برای شکار بزرگ
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
Recent search history Forum search
1meaning of taking law
1Jack Attac
1 moves up the range
1در آمد این سال با کشیدن مصارف
2crucification
2crucification
1کشیدن موادمخدر
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
3معنی کلمه retraction چیست؟
3معنی کلمه retraction چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com